فاجعه را گونه‌ای دیگر ببینیم
کرمانشاه نشان داد که درون این شهرت‌طلبان عافیت‌طلب تنها چند حس وجود دارد، موج‌سواری روی کمک‌های مردمی، تجارت با آوارها و تصویر‌برداری برای مقبولیت بین پیروان‌شان، الحق که هزاره جدید پیامبرانی دارد از جنس سلبریتی‌ها.
  • ۱۳۹۶-۰۹-۰۷ - ۱۵:۴۴
  • 00
فاجعه را گونه‌ای دیگر ببینیم
تصویر‌ها سخن می‌گویند/ چند فریم نقادانه از زلزله کرمانشاه
تصویر‌ها سخن می‌گویند/ چند فریم نقادانه از زلزله کرمانشاه

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»،

 سلفی با آوار


حتی وقتی به غرب نگاه می‌کنیم، آنها هم دچار این رخوت شده‌اند.  زمانی را به یاد آورید که «فریدریش نیچه»  در آلمان از پشتیبان‌های معنوی و فکری واگنر موسیقیدان بود. اما مردم عصر نیچه، ریچارد واگنر نازیسم  را بهتر می‌شناختند و او را جامعه‌پسند‌تر می‌پنداشتند. تصویر گویاست، جمعی از بازیگرانی هستند که حتی در ساده‌ترین وضعیت انسانی، توان  تفکیک آلام مردم هموطن خود با حس شهرت‌طلبی و شهره‌شوندگی را ندارند. پیرمرد در غم است، سعی می‌کند   کمی گوش‌هایش را تیز کند شاید هنوز صدای خنده و بازی نوه‌هایش را بشنود، سلبریتی سرمست از تفاخر، این‌بار با وجود کمک‌های مردمی فراوان، سرازیر شده است تا سلفی را با طعم فزون‌خواهی و خنده‌هایی چندش‌آور ممزوج کند. تصویر دیگری که بیشتر شبیه دیدار محققان علوم فضایی با یک موجود فرازمینی است من را یاد حضور «ای تی؛ ET» روی زمین می‌اندازد، این موجود عجیب‌الخلقه فیلم «E. T. the Extra Terrestrial» ساخته «استیون اسپیلبرگ» در سال 1982.   بله میان هنرمند و آنانی که بهای هنر خویش را به وجه رایج حقارت می‌فروشند، چقدر فاصله است (!). کرمانشاه نشان داد که درون این شهرت‌طلبان عافیت‌طلب تنها چند حس وجود دارد، موج‌سواری روی کمک‌های مردمی، تجارت با آوارها و تصویر‌برداری برای مقبولیت بین پیروان‌شان، الحق که هزاره جدید پیامبرانی دارد از جنس سلبریتی‌ها.

 

 پاره‌های یک تن

فرازی در گات‌ها [سخنان زرتشت] وجود دارد که می‌گوید: «خوشبخت کسی است که خوشبختی دیگران را فراهم کند.» زرتشت‌باوران در کنار سایر اقلیت‌های مذهبی کشورمان پاره‌های تن یک موطن هستند؛ موطنی به نام ایران، تصویر از کمک‌های مردمی زرتشتیان تهرانی است که با دل و جان سعی بر برداشتن غصه‌ای دارند از مردمی که عمدتا مسلمان هستند. در جامعه اسلامی که نماد آن قطعا پیامبر رحمت‌(ص) است، مسلمانی در اثر دست‌درازی به باغ یک مرد یهودی نیز بازخواست می‌شود. مردم غالبا مسلمان ایران خوب می‌دانند که اگر معیار  مسلمانی آنها اندیشه‌های فراقومیتی علی(ع) است، تمامی انسان‌ها با آنها برادر یا برابرند یا هم‌کیشند یا در خلقت یکی و واحد. بازگشت این تفکر از سوی مردم مسلمان به جامعه زرتشتیان (و دیگر ادیان و مذاهب) سبب خلق این تصویر زیبا شده است. در امتداد این تصویر از جانفشانی‌های توده شیعیان نسبت به برادران و خواهران سنی‌مذهب خود در سرپل ذهاب و روستاهای اطراف آن نباید غافل شد. زلزله گرچه رنگ خون داشت اما روی بوم سفید رنگ انسانیت بود. وحدت تنها راه سعادت در جامعه متکثر مذهبی – قومی ایران است.

 

 آن زن کتاب دارد


هرچه تلاش کردم نتوانستم در میان این تعداد از کتاب موضوع یکی از آنها را بفهمم. کتاب‌های این هموطن زلزله‌زده بیشتر شبیه کتب تفسیری یا روایی است اما هرچه هست ارزشمندترین دارایی این زن است. در آن خانه لباس، ظرف، وسایل منزل و خیلی چیزهای دیگری یافت می‌شود اما «آن زن کتاب دارد». کتاب‌ها را با دقت می‌گردد، نمی‌دانم، شاید یادگاری پدر یا برادر و خواهر از دست رفته است، حتی همسر. اما آنچه عمق جان آدم را می‌سوزاند همان سرانه مطالعه در مملکتی است که مومن به پیامبری بوده‌اند که معجزه‌اش کتاب و خدای آن کتاب به قلم و آنچه می‌نویسد سوگند یاد کرده است. حکمای آن سرزمین با کتاب [شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی] سعی بر حفظ حیثیت ملی کرده‌اند. شب‌های یلدا بزرگان این سامان کتاب باز می‌کنند و از آن تفال می‌زنند. چه به روزگار ما آمده که هزینه کردن برای رفع کمبودهای ذهنی‌مان بسیار گران و رها شدن برای کمی لذت بیشتر در دنیای نور و صدا و آویزهای دم‌دستی آنقدر مهم شده است. زن زلزله‌زده دوستدار کتاب، کدام درد اجتماعی ما را به یاد می‌آورد. دانشگاه و نخبگان خالی شده از تولید علم یا عامه‌ای با برداشت فرومایه از فرهنگ؟!

 

بت بدذات مورد پرستش


ما در جامعه خود کسانی داریم که سلبریتی نیستند، به برق مستتر در صورت، رنگ و لعاب‌های خود نمی‌نگرند، گمنامند. باید لحظاتی از انسانیت آنان را شکار کرد.
پزشک رنجور در عکس، خسته از درد‌های مردمی بود که درمان‌شان دچار بی‌مدیریتی و کج‌اندیشی شده است. موسی بن‌جعفر‌(ع) می‌فرمایند: «ان لِلّه عِبادا فِی‌الأرضِ یسعَونَ فی‌حَوائجِ النّاسِ همُ الآمِنونَ یومَ القِیامَةِ / ترجمه: خداوند در زمین بندگانی دارد که برای برآوردن نیازهای مردم می‏کوشند؛ اینان ایمنی‌یافتگان روز قیامت‏اند [الکافی، ج ۲، ص ۱۹۷].»

نکته فراموش شده‌ای که در این تصویر خود را نشان می‌دهد، به خاطره پیوستن احسان در عین گمنامی است، بوق و کرنایی که جامعه مجازی برای کاسبان محبت می‌سازد، مانند بت بدذاتی می‌شود که تک‌تک افراد جامعه مجبور به پرستش آن می‌شوند. آری ما در حیله محبت کردن عیانی هم گرفتار شده‌ایم.

 

 آوا، امید، تجاهل


«آوا» نام فرزند کرمانشاه است، می‌تواند نماد امید باشد یا نسیانی تلخ. امید از آن جنس که در هر لحظه زندگی حیات بشری مرگ و میلاد در یک محور وجودی قرار دارند. ایستایی در جامعه انسانی هرگز مستولی نمی‌شود و همیشه می‌توان از مسائلی حتی کوچک‌تر از به دنیا آمدن آوا نیز امید ساخت. شاید این‌گونه تعریف از امید، صورتی انتزاعی داشته باشد؛ اما هرچه هست و نیست آوا همان امیدی بود که کمی مردم را نسبت به تعمق بر موضوع عدم‌ایستایی جهان معطوف کرد. اما فراموشی یا همان نسیان تلخ از نوع تجاهل است. خود را به نادانی زدن آن هم با دیدن آوایی که در میان تمامی مشکلات زلزله‌زدگان کرمانشاه به دنیا آمده است. جنگ روانی رسانه‌ای که در این میان مردم زلزله‌زده تنها نظاره‌گران سیاست‌پیشگانی هستند که حتی با جان مردم نیز تجارت آبرو می‌کنند. در این میان آوا می‌شود یک دیوار در برابر دیدگان تمام منتقدان، آوا‌ها را نیرویی کاذب می‌کنند تا کسی نگوید پشت این همه بی‌مسئولیتی و بی‌وجدانی چه چیزی پنهان شده است. مسئولانی که حتی ابا دارند دل به میدان دردمندی این مردم بزنند. تجاهل یعنی آنکه سعی کنیم از آوا، امیدهایی منتقل کنیم تا کسی نگوید عامل این بی‌کفایتی‌ها چه کسانی هستند.

و زندگی ادامه دارد... .

 

* نویسنده : حامد سرلکی روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰